ماهانماهان، تا این لحظه: 12 سال و 19 روز سن داره

پسر گلم آقا ماهان

مسافرت 1 روزه به شوشتر

روز جمعه دعوت بودیم خونه ی دایی ابولفضل مامانی که خونشون شوشتره از اهواز تا شوشتر تقریبا 85 کیلومتر راهه،ما با ماشین خاله نجمه اینا راهی شوشتر شدیم مادرجون با ماشین دایی شهرام اومد،دایی بهرام هم از ساعت 5 صبح رفته بود چون هر هفته میرن شوشتر و با قایق پسر داییش میرن گردش خاله زیبا هم که خونشون شوشتره دعوت بودن ساعت ٤ قرارشد بریم رودخونه شنا کنیم،ولی چون هوا خیلی گرم بود ماهان و مامانش نیومدن و بابایی تنها رفت سازه های آبی شوشتر بابا هومن بعد از اینکه بابا هومن اینا برگشتن خونه خداحافظی کردیم و رفتیم خونه خاله مهین مامانی،چون خونشون نزدیک بازار بود رفتیم یه خرده هله هوله خریدیم و...
11 شهريور 1391

چرا وقتي بيداري خوب شير نميخوري؟

نميدونم چرا وقتي بيداري كم شير ميخوري؟همش بازيگوشي ميكني نكنه كم شير خوردنت باعث بشه خوب بزرگ نشي البته شبا كه ميخوابي خوب شير ميخوري 2 ساعت به 2 ساعت بلند ميشي شير ميخوري و ميخوابي ظهر ها هم همينجور مشكل من عصر تا آخر شبه شايد هم من الكي نگرانم،حتما سير هستي كه نميخوري ...
6 شهريور 1391

صداي جديد

سلام ماهان جان پسرم الان چند روزي ميشه كه از خودت يه صداي جديد در مياري صدارو از ته حنجره ات در مياري بعضي وقتا اينقد اين صدارو بلند در مياري كه سرفه ات ميگيره ...
4 شهريور 1391

پسر خوش خنده

سلام پسرم اين عكس ها رو امروز ازت گرفتم،تازه از خواب بيدار شدي،شيرتم خوردي و ماشاالله سرحاله سرحالي و بار هر كلمه اي كه ما به زبون مياريم شروع ميكني به خنديد ...
30 مرداد 1391

تولد درسا كوچولو

ديشب تولد درسا بود و ماهان به همراه مامان و بابا و عمه هانيه و مامام بزرگ رفت خونه ي در سا جون ساعت 8 از خونه زديم بيرون تا رسيديم اذان رو گفتن و ما هم چاي و تنقلات خورديم زود هم سفره انداختن و شام رو آوردن چون روزه بوديم و گرسنه  شام هم ساندويچ كالباس بود و سالاد اولويه وقتي همه خوردن سفره رو جمع كردن و آهنگ گذاشتن و اونايي كه قر داشتن رفتن وسط و قراشون رو ريختن از بين كوچولوها هم اقليما قل قلي بيشتر همه رقصيد ماهان هم ساكت نشسته بود و ميخنديد ساعت 10 ميوه آوردن خورديم به همراه چيپس و پفك ما هم كه منتظر كيك بوديم ولي دير آوردن ديگه طرفاي ساعت 11:30 بود كيك رو آوردن،ولي چشمتون روزه بد نبينه،بچه ها همشون با انگش...
28 مرداد 1391

فردا ميريم تولد

فردا تولد 2 سالگي درسا كوچولوهه كارت دعوت براي ماهان و مامان باباش هم فرستادن فردا عكساش رو حتما ميزارم ماهان امروز حمامش رو رفته و آماده شده تا فردا بره جشن تا فردا... باي باي ...
26 مرداد 1391

مهماني خونه مامان بزرگ

امشب مامان بزرگ اينا افطار مهمان داشتن،ما هم كه مثل هر روز اومديم پايين خونه مامان بزرگ اينا  عمو احمد اينا يه خرده بعد از افطار رسيدن شب خوبي بود،از وبلاگ ماهان هم ديدن كردن   ماهان هم ماشالله مثل هميشه پسر خوبي بود و همش ميخنديد  ...
24 مرداد 1391