واكسن دو ماهگي پسرم
يكي از سخت ترين روزا براي پدر و مادرا روزيه كه ني ني هاشون رو ميبرن براي واكسن زدن
براي ما كه خيلي سخت و پر اضطراب بود
ماهان كوچولو وقتي رفتيم بهداشت بيدار بود ولي تا نوبتمون شد آقا خوابشون برد و هركاري كرديم كه بيداربشه نشد كه نشد
همين كه خانوم دكتر واكسن رو زد به پاش پسرم با فرياد از خواب پريد
تا رسيديم خونه استامينفن بش داديم
يه بيست دقيقه اي هم گريه كرد و بعدش خوابش برد اما چه خوابي؟؟؟؟؟؟؟؟؟
تا شب همينجوري بود و گريه ميكرد
خداروشكر فردا كه از خواب بيدار شد ديگه درد نداشت و مثل روزاي قبل شده بود
وزنش هم شده بود 5200 هزار ماشاالله
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی